سوا
نویسه گردانی:
SWʼ
سوا. [ س َ ] (اِ) جدا. سیوا [ در لهجه ٔ خراسانی ] . رجوع به سوا کردن شود.
واژه های همانند
۱۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۵ ثانیه
صوع . [ ص ُ وَ ] (ع اِ) پاره ٔ گیاه خشک در میان گیاه تر. (منتهی الارب ).
ثواء. [ ث َ ] (ع مص ) ایستادن . اقامت . مقیم شدن به جائی . ثواءمکان یا بمکان ؛ اقامت دراز کردن در آن . || فرود آمدن به مکانی . || مدفون گ...
ثوع . [ ث ُ وَ ] (ع اِ) درختی است کوهی ، بلند پیوسته سبز وساقش سطبر و خوشه های آن ببطم ماند و بکاری نیاید.