اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

سوختنی

نویسه گردانی: SWḴTNY
سوختنی . [ ت َ ] (ص لیاقت ) آنچه لایق سوختن باشد. آنچه درخور سوختن باشد :
ای سوخته ٔ سوخته ٔ سوختنی
ای آتش دوزخ از تو افروختنی .

(منسوب به خیام ).


خار کو مادر گلبرگ طری است
زآنکه آزار کند سوختنی است .

سلمان ساوجی .


- امثال :
دَرِ مسجد نه کندنی است نه سوختنی است .
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.