اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

سولع

نویسه گردانی: SWLʽ
سولع. [ س َ ل َ ] (ع اِ) صبر تلخ . (منتهی الارب ) (تحفه ٔ حکیم مؤمن ).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۶ ثانیه
سولا. (اِخ ) دهی است جزء بخش نمین شهرستان اردبیل . دارای 491 تن سکنه . آب آن از رودخانه . محصول آنجا غلات و حبوبات است . (از فرهنگ جغرافی...
صولع. [ ص َ ل َ ] (ع ص ، اِ) سنان زدوده . (منتهی الارب ).
سولاء.[ س َ ] (ع ص ، اِ) دلو بزرگ . || مؤنث اسول . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). رجوع به اسول شود.
ثولاء. [ ث َ ] (ع ص ، اِ) تأنیث أثول . گوسفند دیوانه .
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.