سوم
نویسه گردانی:
SWM
سوم . [ س َ ] (ع مص ) گران فروختن . (غیاث ). || بها کردن متاع را. (آنندراج ) (منتهی الارب ) (المصادر زوزنی ). طلب المبیع بالثمن الذی تقر ربه البیع. (التعریفات ). || وزیدن باد و زود گذشتن . (آنندراج ) (منتهی الارب ). || دقت نمودن . (غیاث ). || خواری و رنج کشیدن . (غیاث ) (از المصادر زوزنی ). رنج رسانیدن . (ترجمان القرآن ترتیب عادل بن علی ص 60). || گیاه چریدن چهارپا. (غیاث ). چریدن شتران . (آنندراج ) (منتهی الارب ). چرا کردن . (المصادر زوزنی ).
واژه های همانند
۷۸ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۰ ثانیه
شارل امانوئل سوم . [ اِ ءِ ل ِ س ِوْ وُ ] (اِخ ) ۞ وی از سال 1730 تا 1773م . پادشاه ساردنی بود.
ترجمه ی از آخر به اول واژه های مهدی اخوان ثالث.
سوم = ثالث - برادران = اخوان - سوشیانت = مهدی
چشم سوم مفهومی معنوی در نگرش شرقی است که سمبلی از اشراق و درکی فراتر از حواس 5 گانه بوده و دروازه ورود به حوزه آگاهی برتر است. برخی معتقدند که چشم سوم...
صوم . [ ص َ ] (ع مص ) بازایستادن از خوردن . (منتهی الارب ). روزه داشتن . (تاج المصادر بیهقی ) (دهار) (ترجمان علامه ٔ جرجانی ).- صوم رمضان ؛ ر...
صوم . [ ص ُوْ وَ ] (ع ص ، اِ) ج ِ صائم . رجوع بصائم شود.
ثوم . (ع اِ) سیر. تریاق روستائی . و از آن بری و بستانی هر دو باشد. در تحفه ٔ حکیم مؤمن آمده است : ثوم بفارسی سیرگویند و بری او اسقوردیون ...
ثوم بری . [ م ِ ب َرْ ری ] ۞ (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) موسیر. سیر صحرائی . ثوم الکلب . ثوم الحیة. ۞ مَطر قال . (ابن البیطار). اسقوردیون . شقردیون...
صوم صمت . [ ص َ م ِ ص ُ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) رجوع به صوم الصمت شود.
صوم مریم . [ ص َ / صُو م ِ م َرْ ی َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) نوعی از روزه است که از شب نیت کرده همه ٔ روز از کسی کلام نکند. (غیاث اللغا...
صوم الصمت . [ ص َ مُص ْ ص ُ ] (ع اِ مرکب ) روزه ای که در آن سکوت کنند و سخن نگویند.