اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

سومه

نویسه گردانی: SWMH
سومه . [ م َ / م ِ ] (اِ) انتها و حد و طرف . (آنندراج ). لغت دساتیری است . رجوع به فرهنگ دساتیر شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۷ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۹ ثانیه
ثومه . (اِخ ) قلعه ای است در یمن . (مراصد الاطلاع ).
سومة. [ م َ ] (ع اِ) بها. || نشان . علامت . (آنندراج ) (منتهی الارب ). || نشان مرد در حرب . (مهذب الاسماء) (آنندراج ).
صومح . [ ص َ ؟] (اِخ ) موضعی است . (معجم البلدان ) (منتهی الارب ).
صومة. [ ص َ م َ ] (ع اِ) واحد صوم است . (منتهی الارب ).
ثومة. [ م َ ] (ع اِ)یکی سیر. || بند شمشیر. برازبان شمشیر.
ثومة. [ م َ ] (اِخ ) ابن مخاشن . پدر قبیله ای است .
ثومة. [ ث ِ وَ م َ ] (ع اِ) درختی است بزرگ بی بار خوش بوی تر از آس و از آن مسواک سازند و آن در بثراء روید.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.