اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

سیاه کاری

نویسه گردانی: SYAH KARY
سیاه کاری . (حامص مرکب ) فاسقی . بدبختی . (برهان ). فسق . فجور. ظلم . (ناظم الاطباء) :
شب چو نقش سیاه کاری بست
روزگار از سپیدکاری رست .

نظامی (هفت پیکر ص 239).


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.