اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

سیر کردن

نویسه گردانی: SYR KRDN
سیر کردن . [ س َ ک َ دَ ] (مص مرکب ) راه رفتن . رفتن . طی کردن :
تا بدین هفت فلک سیر کند هفت اختر
همچنین هفت پدیدار بود هفت اورنگ .

فرخی .


روزی سیر کرد و قصد هرات داشت . (تاریخ بیهقی ).
نگر تا قضا از کجا سیر کرد
که کوری بود تکیه بر غیر کرد.

سعدی .


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.