اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

سیفور

نویسه گردانی: SYFWR
سیفور. [ س َ ] (اِ) بافته ٔ ابریشمی بسیارلطیف . (برهان ) (آنندراج ) (جهانگیری ). جامه ای است ابریشمی . (فرهنگ رشیدی ) :
کناغ چندضعیفی بخون دل بتند
بجمع آری کاین اطلس است و آن سیفور.

ظهیرالدین فاریابی .


زمین فرش سیفور چون درنوشت
برآورد سر صبح با تیغ و طشت .

نظامی .


ستاده ملک زیر زرین درفش
ز سیفور بر تن قبای بنفش .

نظامی .


زر و زیور آرند خروارها
ز سیفور و اطلس شتر بارها.

نظامی .


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۹ ثانیه
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.