اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

سیل خیز

نویسه گردانی: SYL ḴYZ
سیل خیز. [ س َ / س ِ ] (نف مرکب ، اِ مرکب ) جایی که سیل ازآن حرکت کند. (از فرهنگ فارسی معین ). جایی که سیل از آن خیزد. آنجا که سیل از آن روان شود :
تا بدامن ننشیند ز نسیمش گردی
سیل خیز از نظرم رهگذری نیست که نیست .

حافظ.


ز سیل خیز فنا ایمن است قصر بقات
چنانکه حصن فلکها ز صدمت پلکن .

شمس فخری (از آنندراج ).


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.