اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

سینه کش

نویسه گردانی: SYNH KŠ
سینه کش . [ ن َ / ن ِ ک َ / ک ِ ] (نف مرکب ) آنکه سینه را بر زمین یا چیز دیگر بساید. (آنندراج ) (بهار عجم ). آنکه به سینه راه رود :
چون ابر بهاری بزمین سینه کش آید
شوکت شده از بس که گران بار نگاهم .

محمد اسحاق شوکت (از آنندراج ).


- سینه کش رو به آفتاب ؛ در معرض آفتاب . (فرهنگ فارسی معین ).
- سینه کش کوه ؛ شیب تند و تیز کوه . (فرهنگ فارسی معین ).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
جواد مفرد کهلان
۱۳۹۲/۰۷/۰۴ Iran
0
0

در شهرستان مراغه روستایی به نام سُّنی کِش در دامنه کوه وجود دارد که در واقع نامش سِنه کِش بوده است یعنی واقع در کمرکش کوه یعنی به همان معنی که در فرهنگ معین ذکر شده است.

جواد مفرد کهلان
۱۳۹۲/۰۷/۰۴ Iran
0
0

سِنه صورت پهلوی سینه است که در لغت نامه فارسی به پهلوی بهرام فره وشی به صورت سِنه-ک ذکر شده، در برخی از لهجه ها از جمله بختیاری به صورت سنه باقی مانده است.


برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.