اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

سینی

نویسه گردانی: SYNY
سینی . (اِ مرکب ) خوانی باشد که آن را از طلا و نقره و مس و برنج سازند. (برهان ) (از آنندراج ) (فرهنگ رشیدی ). تشت خوان . (فرهنگ اسدی ). مجموعه ۞ . پیشیاره . (یادداشت بخط مؤلف ) :
تو چه پنداریا که من ملخم
که بترسم ز بانگ سینی و تشت ۞ .

خسروی .


|| لگن شمع و طبقی که سطح آن مشبک سازند تا فنجانهای قهوه در آن گذاشته به مجلس آرند و سینی زیرقهوه نیز همان است . (آنندراج ) :
بکف سینی غلامان بناموس
ز جام قهوه پر چون چتر طاووس .

سعید اشرف (از آنندراج ).


روشن دل آنچه از خود کم کردکم نگردد
پیه از چراغ ریزد در سینی چراغ است .

محسن تأثیر (از آنندراج ).


|| ریم آهن . (برهان ) (الفاظ الادویه ). || نوعی از فلزات و آن به غایت شکننده میباشد. || کاشی که بر دیوار عمارتها و حمامها چسبانند. (برهان ).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۹ ثانیه
شاه صینی . (اِ مرکب ) لوح ها باشد تُنُک برنگ سیاه که از عصاره ٔ گیاهی کنند و از چین آرند و در دردسر بکار است و طرز استعمال آن این است که ...
شوب صینی . [ ب ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) معرب چوب چینی است . رجوع به چوب چینی شود.
« قبلی ۱ صفحه ۲ از ۲ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
جواد مفرد کهلان
۱۳۹۴/۰۲/۳۱ Iran
0
0

به احتمال زیاد بشقاب و سینی به ترتیب به معنی دارای گودی شایسته (بوش= شایسته، گف= ژرفا و گودی) و خوشایند (سیندی) در زبان اوستایی بوده باشند.


برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.