اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

سیه جامه

نویسه گردانی: SYH JAMH
سیه جامه .[ ی َه ْ م َ / م ِ ] (ص مرکب ) که جامه ٔ سیاه پوشیده است . ماتم دار. عزادار. جامه ٔ ماتم پوشیده :
ماتم عمر رفته خواهم داشت
زآن سیه جامه ام چو میغ از تو.

خاقانی .


این سیه جامه عروسان را در پرده ٔ چشم
حالی ازاشک حلی های گهر بربندم .

خاقانی .


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.