اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

شادمانی

نویسه گردانی: ŠADMANY
شادمانی . (اِخ ) عبیداﷲبن ابی احمد عاصم بن محمد الشادمانی الحنیفی ، مکنی به ابوسعد از ابوالحسن علی بن الحسن الداودی و دیگران سماع حدیث کرد. ابوالقاسم هبةاﷲبن عبدالوارث الشیرازی از وی حدیث شنید. بعد از سنه ٔ 480 هَ . ق . درگذشت . (از انساب سمعانی و لباب الانساب ، ذیل شاذَمانی ).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۹ ثانیه
شادمانی . (حامص مرکب ) نشاط. خوشحالی . شادی . شادانی . خرمی . سرور. مسرت . انبساط. بشاشت . ابتهاج . فرح .بهجت . عشرت . طرب . در مقابل نژندی و غم :...
شادمانی .(ص نسبی ) منسوب به شادمانه . رجوع به شادمانه شود.
حسی نیروبخش که تمامی وجود ما را زیر نفوذ مثبت خود می گیرد... گاهی دیده شده که این واژه را با "خرسندی" و "خوشبختی" اشتباه می گیرند... این واژگان ضمن ا...
شادمانی کردن . [ ک َ دَ ] (مص مرکب ) شادی کردن . نشاط. تنشط. اهتزاز : بر سلامت حالش شادمانی کرده گفتم ... (گلستان ). به صحبتش شادمانی کردند...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.