اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

شادی نمودن

نویسه گردانی: ŠADY NMWDN
شادی نمودن . [ ن ُ / ن ِ / ن َ دَ ] (مص مرکب ) شادی کردن . ابتهاج . تبشیش . (مصادر اللغه ٔ زوزنی ). تبهج :
فرود آمد از اسب گشتاسب زود
بر او آفرین کرد و شادی نمود.

فردوسی .


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.