اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

شاقة

نویسه گردانی: ŠAQ
شاقة. [ شاق ْ ق َ ] (ع ص ) مؤنث شاق . ج ، شواق . شقة شاقة؛ سختی بسیار سخت . (از منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از آنندراج ) (فرهنگ نظام ). صعب . دشوار. (غیاث ).
- اعمال شاقة ؛ کارهای توان فرسا و سخت : محکوم به اعمال شاقة است ، محکوم به دهسال حبس با اعمال شاقه است .
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۶ ثانیه
شاقة. [ شاق ْق َ ] (ع اِ) آنچه از خرمابن برآید بمقدار یک وجب . (از تاج العروس ) (از اقرب الموارد) (از متن اللغة).
شاقة. [ ق َ ] (اِخ ) ۞ از شهرهای شاقی صقلیه (سیسیل ) است و بدین شهر ابوعمر عثمان بن حجاج صقلی منسوب است . (از معجم البلدان ) (نخبة الدهر د...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.