اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

شانه دان

نویسه گردانی: ŠANH DʼN
شانه دان . [ ن َ / ن ِ ] (اِ مرکب ) جای شانه .شانه نیام . قاب شانه . چیزی که در آن شانه نگهدارند.(آنندراج ). جلد چرمین و یا فلزین شانه :
پیر عشق آنجا بعرسی تازه میکرد آسمان ۞
من نصیبه شانه دانی ناگهان آورده ام ۞ .

خاقانی .


این فراویزی و آن بازافکنی خواهد ز من
من ز جیب آسمان یک شانه دان آورده ام .

خاقانی .


گهی شانه دان ، گاه کیف برست
گهی بقچه و گاه پرده ٔ درست .

نظام قاری (دیوان ص 176).


رجوع به شانه نیام شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.