شانه زن . [ ن َ
/ ن ِ زَ ] (نف مرکب ) پیراینده ٔ موها بشانه است . (از بهار عجم ). کسی که شانه میکند و مویهارا پرداز مینماید. (ناظم الاطباء). خوارکننده ٔ مو به شانه . شانه بر موی زننده . تا خوار و نرم شود و کرکی و گوریدگی برود و تارها از هم باز شود
: عنبربویش بصد تجمل
از شانه زنان زلف سنبل .
محسن تأثیر (از بهار عجم ).
|| که شانه بر موی قرار دهد. که شانه بر گیسو قراردهد تا موی استوار ماند و زیبا نماید. || که در بافتن گلیم و جاجیم و یا حلاجی پنبه آلت چون شانه بکار دارد.