شأز
        
     
    
								
        نویسه گردانی:
        ŠAZ
    
							
    
								
        شأز. [ ش َءْزْ ] (ع  ص )زمین  پرسنگ  و ستبر. (از متن  اللغة). جایگاه  ستبر و سخت  و مرتفع و خشن . (از اقرب  الموارد). جای  درشت  سنگریزه ناک . (منتهی  الارب ).  ||  (مص ) بی آرام  شدن . (المصادر زوزنی  چ  بینش  ص  389) (از منتهی  الارب ).
    
							
    
    
    
        
            واژه های همانند
        
        
            
    ۱۵ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۱ ثانیه
								
    
    
									
            
										
                
                
                    
											
                        شاذ کلاه . [ ک ُ ] (اِ مرکب ) ظاهراً معرب  است . ظاهراً نام  جشنی  است . یوم  نثرالورد و در کتاب  نقود آمده  است :متوکل  پدر معتز، در روزهای  شادخواری...
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        شاذ کونی . [ ذَ ] (اِخ ) سلیمان بن  داود الشاذکونی . حامدبن  محمودبن  عیسی  ابومحمد الثقفی  از وی  روایت  کرده  است . (اخبار اصفهان  ج 1 ص 293). و رجو...
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        حدیث  شاذ. [ ح َ ث ِ شاذذ ] (ترکیب  وصفی ، اِ مرکب ) یکی  از دوازده  قسم  حدیث  ضعیف  است . رجوع  به  حدیث  شود.
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        تنوین  شاذ. [ ت َن ْ، ن ِ شاذذ ] (ترکیب  وصفی ، اِ مرکب ) تنوینی  است  که  بدون  هیچ  موجبی  و تنها بمنظور فراوان  ساختن  صدای  کلمه  به  آخر آن  ملحق...
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        ابراهیم بن  شاذ جبلی . [ اِ م ِ ن ِ ذِ ج َ ب َ ] (اِخ ) مکنی  به  ابواسحاق . از مردم  جبل  فضه ٔ هرات . پس  از تحصیل  علم  در هرات  به  بغداد رفت  و د...