اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

شبرم

نویسه گردانی: ŠBRM
شبرم . [ ش ِ رَ ] (اِ) و در عربی شُبرُم ضبط شده است . گیاهی است شیردار و آن بیشتر در صحرا و کنارهای جویها روید و رنگ ساق آن به سرخی مایل است . گویند اگر گاو آن را بخورد بمیرد و گوسفند رامضرت نرساند و آن را به شیرازی گاو نبطونک خوانند. (برهان ). درختی است خاردار که وبا را دفع سازد. (منتهی الارب ). درخت خاردار. (از اقرب الموارد). گیاهی خاردار و گیاهی دیگر که دانه ای دارد، مانند نخود و بیخ آن درشت پرشیر و مسهل است . (ناظم الاطباء). گیاهی است که دانه ای مانند نخود دارد بیخ آن درشت پرشیر و تمامه ٔ آن مسهل است و استعمال شیر آن خطرناک است . (منتهی الارب ). گیاهی است که دانه ای چون عدس دارد و برگش شبیه به برگ ترخون است و این کلمه فارسی است . (از اقرب الموارد) ۞ :
و آن گل نار بکردار کفی شبرم سرخ
بسته اندر بُن او لختی مشک ختنا.

منوچهری .


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۸ ثانیه
شبرم . [ ش َ رَ ] (ع ص ) کوتاه بالا. (منتهی الارب ). قصیر. (اقرب الموارد) (از ناظم الاطباء).
شبرم . [ ش ُ رُ ] (ع ص ) کوتاه بالا و قصیرالقامة. (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (از ناظم الاطباء). رجوع به شَبرَم شود. || بخیل . (منتهی...
شبرم . [ ش ُ رُ ] (اِخ ) نام آبی است نزدیک کوفه مر بنی عجل را. (منتهی الارب ).
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.