اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

شبل

نویسه گردانی: ŠBL
شبل . [ ش ِ ] (ع اِ) شیربچه وقتی که شکارکند. (منتهی الارب ). ج ، اشبال وشبال و شبول و اشبل . (اقرب الموارد) (شرح قاموس ).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۹ ثانیه
شبل . [ ش َ ] (ع مص ) در اصطلاح دوزندگان از چند قسمت طولی شی ٔ را به یکدیگر دوختن . (از دزی ج 1 ص 724).
شبل . [ ش ِ ] (اِخ ) نام چند تن از محدثان است از جمله : شبل بن عباد مکی و شبل بن العلاء و شبل بن شریق و عبدالرحمن بن شبل و شیبان بن شبل . (...
ام شبل . [ اُم ْ م ِ ش ِ ] (ع اِ مرکب ) لبوه . (المرصع). شیر ماده .
ابن شبل . [ اِ ن ُ ش ِ ] (اِخ ) ابوعلی حسین بن عبداﷲبن یوسف بن شبل . شاعر و حکیم و طبیب بغدادی . اشعار او متضمن معانی رائقه ٔ علمی و فلسفی ...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.