اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

شپش

نویسه گردانی: ŠPŠ
شپش . [ ش ِ پ ِ ] (اِ) ۞ جانوری است معروف . (برهان ). جانور کوچک خونخوار که در بدن انسان تولید شود و از مکیدن خون زندگی میکند. (فرهنگ نظام ). قمل . یک قسم جانورکی که در بدن و گیسوان کودکان و بدن مردمان کثیف و چرکین بواسطه ٔ کثافت و چرکینی تولید میگردد. (ناظم الاطباء). حشره ای ۞ از راسته ٔ نیم بالان که به علت زندگی انگلی فاقد بال شده است و جزء انگلهای خارجی و خطرناک محسوب است ، زیرا حامل میکرب برخی از امراض از قبیل تب زرد و تیفوس و غیره میباشد. شپش انگل انسان است و در جامه ٔ اشخاص کثیف ودور از بهداشت زندگی میکند. اعضاء دهان این حشره سوراخ کننده است ، شاخکهایش کوتاه و چشمهایش کوچک است . یا اصلاً وجود ندارد. سر این حشره نسبتاً دراز و پاهایش کوتاه است و بیشتر دارای دو بند است که به قلابی منتهی میشوند. در انسان دو نوع شپش یافت میشود: یکی شپش سر است که در لابلای موها زندگی میکند و تیره رنگ است و دیگری شپش لباس است که از شپش سر بزرگتر است و درموقع نیش زدن از درز لباس خارج میشود. تخم هر دو گونه شپش را به نام «رشک » مینامند و آن به شکل دانه های سفیدی در قاعده ٔ موها یا درز لباس گذاشته میشود و پس از چند روز بچه ها از تخمها خارج میشوند و بعد از سه هفته بالغ میشوند و قادر به تخم ریزی میگردند. اِشپش . (فرهنگ فارسی معین ). ۞
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۹ ثانیه
شِپــِش انگل خارجی، دایمی و اجباری است. اجباری به این معناست که به غیر از بدن پستانداران و پرندگان در جاهای دیگر نمی‌تواند زندگی کند. شپش‌ها در راسته ...
خاکه شپش . [ ک َ / ک ِ ش ِ پ ِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) شپش خُردُ. بچه های شپش . بچه های ریز شپش . رِشک . میتَه .
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.