شخصیت
نویسه گردانی:
ŠḴṢYT
شخصیت . [ ش َصی ی َ ] (ع مص جعلی ، اِمص ) شرافت . رفعت . بزرگواری . مرتبه و درجه . (ناظم الاطباء). || صاحب وجودی . وجود. منش . || ملاطفت . || نجابت . (ناظم الاطباء). || (اِ) در اصطلاح روانشناسی ، شخصیت یا منش عبارت از مجموع نفسانیات (احساسات ، افکار، عواطف و...) هر کسی است که برای هر شخصیت دو رکن است : یکی وحدت و دیگری هویت . وحدت هرکسی ازاین جهت است که نفسانیاتش سلسله ٔ واحدی را تشکیل میدهند و او میتواند چندین معنی را با یک عمل ذهنی با هم مقایسه و مقابله نماید... هویت از این رو است که وحدت مزبور در طول زمان محفوظ میماند و شخص همواره حس میکند که همان است که روز پیش یا سال پیش ... بوده است یا روز و سال بعد خواهد بود. ضمناً ملتفت است که معناً و اخلاقاً از دیگر همنوعان متمایز میباشد همچنان که از جهت خصوصیات جسمانی با آنها فرق دارد. و ازجمله عوامل نفسانی که شخصیت را تشکیل میدهد، پاره ای احساسات و حافظه و تخیل و اراده است و گذشته از این محیط اجتماعی نیز در تشکیل این معنی دخالت مهمی دارد و تعقل ذات را تسهیل مینماید. شخصیت از لحاظ فلسفی ، بدین گونه مورد گفتگو است که تعقلی که هرکس از ذات خویش دارد آیا با حقیقتی منطبق هست یا نیست به عبارت دیگر حقیقت «وجود» چیست قطع نظر از ظواهر احوال . (از روانشناسی چ سیاسی ص 484). شخصیت از لحاظ حقوقی واخلاقی در این مورد بحث ارزش شخصیت و مناسبات اشخاص است با یکدیگر. (روانشناسی چ سیاسی صص 484 - 486).
- شخصیت حقوقی ؛ حالت و خصوصیت شخص حقوقی . و در حقوق جدید شخصیت حقوقی و قانونی با پیدایش شخصیت طبیعی آغاز و با از بین رفتن شخصیت طبیعی صرف نظر از نژاد و رنگ و دین و یا هر اعتبار دیگر از میان میرود و اما در سازمان اجتماعی قدیم پاره ای از بردگان از شخصیت حقوقی محروم بوده اند و اما بر طبق بسیاری از قوانین ، تحقق شخصیت با تولد انسانی که قادر به حیات باشد آغاز میگردد. (از الموسوعة العربیة المیسرة). رجوع به شخص حقوقی شود.
واژه های همانند
۹ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۰ ثانیه
این واژه عربی است و پارسی آن اینهاست:
آمانْس (اوستایی)
ساتْویک sãtvik (سنسکریت: ساتویکَ)
بی شخصیت . [ ش َ صی ی َ ] (ص مرکب ) که شخصیت ندارد. رجوع به شخصیت شود.
کیش شخصیت پدیدهای است که در آن یک شخص با استفاده از رسانههای گروهی و تبلیغات سیاسی از خود وجهٔ عمومی آرمانی و قهرمانانهای ارائه میدهد. این پدیده ب...
شخصیت نوعی یا تیپ یا شخصیت تیپیک نشان دهنده ی خصوصیات و اختصاصات گروه یا طبقه ای از مردم است که او را از دیگران متمایز می کند. شخصیت نوعی نمونه ای است...
این دو واژه عربی است و پارسی جایگزین آن دو این است:
ویانژان (سنسکریت: ویانجَنَ)
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.
به تک تک افراد جامعه گفته میشود
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.