اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

شداد

نویسه گردانی: ŠDʼD
شداد. [ ش ِ ] (ع ص ، اِ) ج ِ شدید. (اقرب الموارد). || هرچه بدان چیزی را ببندند. (ناظم الاطباء).
- قسمهای غلاظ و شداد ؛ قسمهای محکم . سوگندان مغلظه .
- ملائک غلاظ و شداد ؛ ملائکه ٔ دلیر و نیرومند: علیها ملائکة غلاظ شداد. (قرآن 6/66).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۸ ثانیه
بهشت شداد. [ ب ِ هَِ ت ِ ش َدْ دا ] (اِخ ) رجوع به ارم شود.
غلاظ و شداد. [ غ ِ ظُ ش ِ ] (ترکیب عطفی ، ص مرکب ) به معنی غلاظ شداد است . رجوع به غلاظ شداد شود.- قسمهای غلاظ و شداد ؛ سوگندهای سخت و استوا...
قاضی ابن شداد. [ اِ ن ُ ش َدْ دا ] (اِخ ) یوسف بن رافع. رجوع به ابن شداد بهاءالدین شود.
« قبلی ۱ صفحه ۲ از ۲ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.