۱,۳۴۹ مورد، زمان جستجو: ۱.۵۲ ثانیه
قاق شدن . [ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) عقب افتادن اسب در مسابقه . || باختن در بازی . || بخطا رفتن تیر : شوخ کماندار من شهره ٔ آفاق شداز قدرانداز...
نصف شدن . [ ن ِ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) به نیمه رسیدن .به نصف رسیدن . || به دو نیم شدن . (یادداشت مؤلف ) || نیمی شدن . (یادداشت مؤلف ).
نافع شدن . [ ف ِ ش ُ دَ ] (مص مرکب )مفید افتادن . مؤثر افتادن . اثر کردن . نافع آمدن .- نافع شدن دارو ؛ مؤثر افتادن آن . رجوع به نافع آمدن شو...
فگار شدن . [ ف َ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) آزرده شدن . مجروح شدن : که را معده خوش گردد از خار و خس شود کامش از شیر و روغن فگار.ناصرخسرو.
فوت شدن . [ ف َ / فُو ش ُ دَ ] (مص مرکب ) درگذشتن . مردن . (یادداشت مؤلف ). || از بین رفتن . از دست رفتن . فائت شدن . (فرهنگ فارسی معین ) :...
فوت شدن . [ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) به سرعت و به آسانی حفظ شدن . || تبدیل به بخار شدن : فوت شد رفت هوا. (از فرهنگ فارسی معین ).
نسق شدن . [ ن َ س َ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) برقرار شدن . مقرر شدن . (ناظم الاطباء) : ز فرمان همایون شد در این عیدچراغانی که شبها روز گردیدنسق شد ...
با الف غلط است.
نگاه کنید به علاف شدن.
آبگز شدن : تباه شدن قسمتی از میوه
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.