اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

شدة

نویسه گردانی: ŠD
شدة. [ ش ِدْ دَ ] (ع اِمص ) سختی . اسم است اشتداد را. (منتهی الارب ). اسم از اشتداد، نقیض لین . (از اقرب الموارد). خلاف رخاء. (از اقرب الموارد). این کلمه در املای فارسی با تای کشیده تحریر شود یعنی شدت . || مکاره دهر. (از اقرب الموارد). سختی روزگار. اُلقِیَّة. رَبَذَة. سَوط. شَزر. عِزَّة. مِراس . مِراسَه . مِشفَر. شدت . (منتهی الارب ) : تبارک من لایتهم قضایاه فی الشدة و الرخاء. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 299).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۵۸ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۳ ثانیه
بازداشته شده . [ ت َ / ت ِ ش ُ دَ / دِ ] (ن مف مرکب ) محبوس . زندانی شده . گرفتارشده . مُکَبَّل . (منتهی الارب ).
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
مشخص. [ م ُ ش َخ ْخ َ ] (ع ص ) تشخیص کرده شده و معلوم، آنکه بر یک وضع و حالت باشد. (آنندراج). تشخیص داده شده. معین شده. تَشَخُص یافته، شخصیت پذیرفته. ...
واقف شده آمدن . [ ق ِ ش ُ دَ / دِ م َ دَ ] (مص مرکب ) اطلاع حاصل شدن : بیاورم ناچار این حال را تابدان واقف شده آید. (تاریخ بیهقی چ ادی...
درشکایت از قطع رابطه ی مخاطب با گوینده به کار می رود به معنی دیگر سایه ات را بر سر ما نمی اندازی
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
برش نگاری رایانه ای یا رایان برش نگاری
« قبلی ۱ ۲ ۳ ۴ ۵ صفحه ۶ از ۶ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.