شرط. [ ش ُ ] (ع  اِ) نشانی  و علامت . (از غیاث  اللغات ). در اصل  بمعنی  علامت  است . (از سروری ) 
 ۞ .  ||  باد موافق  و این  عربی  است  بمعنی  علامت ، چون  این  باد علامت  نجات  کشتی  است  بدان  موسوم  شد. (از سروری ). این  باد موافق  را شرط از همین  جهت  گویند که  علامت  روان  شدن  جهاز و دور شدن  طوفان است . (از غیاث  اللغات ).  ||  (مص ) نشتر زدن حجام . (از غیاث  بنقل  از میر نور اﷲ شارح  گلستان ).