شرقی
نویسه گردانی:
ŠRQY
شرقی . [ ش َ ] (اِخ ) قزوینی (یا شرمی قزوینی ). رجوع به شرمی قزوینی و فرهنگ سخنوران شود.
واژه های همانند
۳۶ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۴ ثانیه
هند شرقی نامی است که اروپائیان از سده شانزدهم میلادی بدین سو به شبه قاره هند، جنوب آسیا، جنوب شرق آسیا، جزایر اقیانوسیه و کشورهای بحری/جزیره ای (شش کش...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.
جبل شرقی . [ ج َ ب َ ل ِ ش َ ] (اِخ ) سلسله ٔ جبالی است در سوریه و چون در شرق جبل لبنان واقع است به این اسم معروف شده است . در السنه ٔ ا...
چین شرقی . [ ن ِ ش َ] (اِخ ) رجوع به چین و رجوع به شدالازار ص 508 شود.
روم شرقی . [ م ِ ش َ ] (اِخ ) ۞ بیزانس . (یادداشت مؤلف ). قسمت شرقی روم بزرگ یا بیزانس (بوزنطیه ) که از 395 م . پس از مرگ تئودسیوس اول ...
زاب شرقی . [ ب ِ ش َ ] (اِخ ) رجوع به زاب ، در قاموس الاعلام ترکی و همین لغت نامه و دائرة المعارف بستانی و زاب کبیر در کتاب حاضر شود.
عمار شرقی . [ ع َم ْ ما رِ ش َ ] (اِخ ) ابن احمد عجرود شرقی راشدی . از حکام «تمبکتو». رجوع به عمار راشدی (ابن احمد...) شود.
حسین شرقی .[ ح ُ س َ ن ِ ش َ ] (اِخ ) رجوع به حسین شاه شرقی شود.
وادی شرقی . [ ی ِ ش َ ] (اِخ ) نام یکی از سه ناحیه واقع در فزان شمال افریقا بین فیوم و طرابلس (دو ناحیه دیگر وادی غربی و وادی عتبه است...
جانب شرقی . [ ن ِ ب ِ ش َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) مشرق . آنسوی که آفتاب برآید.