اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

شرم آلوده

نویسه گردانی: ŠRM ʼALWDH
شرم آلوده . [ ش َ دَ / دِ ] (ن مف مرکب ) شرمگین . شرم آلود. شرمگن . شرمنده روی :
از حجاب حسن شرم آلوده ٔ لیلی هنوز
بید مجنون سربه پیش انداختن بار آورد.

صائب تبریزی (از آنندراج ).


رجوع به شرم آلود شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.