گفتگو درباره واژه گزارش تخلف شریعتمدار نویسه گردانی: ŠRYʽTMDʼR شریعتمدار. [ ش َ ع َ م َ ] ۞ (ص مرکب ) عنوان و لقبی بود که بر عالمان علوم دینی اطلاق می شد؛ یعنی کسی که مدار شریعت است . واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۵ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۹ ثانیه واژه معنی شریعتمدار شریعتمدار. [ ش َ ع َ م َ ] (اِخ ) استرآبادی تهرانی . شیخ محمد حسن پسر حاج محمد جعفر و برادر شیخ علی استرآبادی تهرانی ، مانند پدر و برادر خود از... شریعتمدار شریعتمدار. [ ش َ ع َ م َ] (اِخ ) استرآبادی . شیخ علی بن محمد جعفر فرزند شریعتمدار استرآبادی معروف از فقها و دانشمندان بود و مانند پدر خود تألیفا... شریعتمدار شریعتمدار. [ ش َ ع َ م َ ] (اِخ ) استرآبادی تهرانی . محمد جعفربن ملاسیف الدین استرآبادی تهرانی . از فقها و مجتهدان قرن سیزدهم هجری قمری بود و... شریعتمدار شریعتمدار. [ ش َ ع َ م َ ] (اِخ ) دامغانی . از علمای معاصر بود. از مؤلفات اوست : 1- انتباه نامه ٔ اسلامی . 2- بت پرستی یا مسیحیت کنونی . (ترجمه ٔ... حسن شریعتمدار حسن شریعتمدار. [ ح َ س َ ن ِ ش َ ع َ م َ ] (اِخ ) (محمد...) ابن محمدجعفر استرآبادی تهرانی . درگذشته ٔ 1318 هَ . ق . وی پدر محمود شریعتمدار است . ا... نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود