شریف
نویسه گردانی:
ŠRYF
شریف . [ ش ُ رَ ] (اِخ ) نام آبی در نجد. (ناظم الاطباء). آبی است مر بنی نمیر را به نجد و آنرا روزی است . (منتهی الارب ) (آنندراج ). آبی است مر بنی نمیر را. (از مجمع الامثال میدانی ص 759). آبی است بنی نمیر را و گویند یک وادی است در نجد که قسمت یمینی آن را شرف وقسمت یساری آن را شریف نامند. (از معجم البلدان ).
واژه های همانند
۸۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۱ ثانیه
تازه کند شریف آباد. [ زَ ک َ دِ ش َ ] (اِخ ) دهی جزء دهستان کلخوران بخش مرکزی شهرستان اردبیل است که در 9هزارگزی شمال اردبیل و 3هزارگزی شوس...
میرسید شریف جرجانی . [ س َی ْ ی ِ ش َ ف ِ ج ُ ] (اِخ ) رجوع به شریف جرجانی ، میرسید شریف ... شود.
شریفزاده گلپایگانی،هوشنگ (مشهد۱۳۱۷ـ۱۳۶۹ش) هوشنگ شریفزاده گلپایگانی زادروز مشهد1317ش درگذشت 1369ش ملیت ایرانی تحصیلات و محل تحصیل کارشناسیارشد آموزش...