اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

شعبان

نویسه گردانی: ŠʽBAN
شعبان . [ ش َ ] (ع اِ) نام ماه هشتم از ماههای تازیان . ج ، شَعبانات ، شَعابین . (از اقرب الموارد) (از ناظم الاطباء). نام ماهی که دردوره ٔ جاهلی عاذل می گفتند. (از السامی فی الاسامی ) (منتهی الارب ). نام ماه شعبان بدان جهت که شتاب می گذرد. (از منتهی الارب ). وَعِل ، نام شعبان در نزد قدما. (از اقرب الموارد). وعل . (منتهی الارب ). نام ماهی است چون در این ماه خیر کثیر منشعب می گردد و ارزاق عباد منشعب می شوند و تمامی امور مقدره ٔ عالم علیحده علیحده می شوند لهذا به این اسم مسمی گشت . (از غیاث اللغات ) (از آنندراج ). ماه هشتم از ماههای قمری عرب پس از رجب و پیش از رمضان ، و هلال آن را به گل بینند و روز سوم آن عید مولود حسین بن علی (ع ) و روز پانزدهم آن عید تولد امام دوازدهم و پانزدهم آن ایام البیض است که اعمال مستحبه ای دارد. (یادداشت مؤلف ) :
زیشان جز از محال و خرافات کی شنود
آدینه ها و عید نه شعبان و نه رجب .

ناصرخسرو.


کس دگر باره به این دم نرسد
می بخور گرچه مه شعبان است
بخدا ار بحقیقت نگری
مه شعبان و صفر یکسان است .

انوری .


... در آخر شعبان بخورم چندان می
کاندررمضان مست بیفتم تا عید.

(منسوب به خیام ).


- غزال شعبان ؛ نام حیوان کوچکی است . (از ناظم الاطباء).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱۸ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۱ ثانیه
شعبان . [ ش َ ] (اِخ ) نام قبیله ای از حمیر در یمن . (از ناظم الاطباء) (از منتهی الارب ).
شعبان . [ ش َ ] (اِخ ) نام موضعی در شام . (از ناظم الاطباء).
شعبان . [ ش َ ] (اِخ ) نام آبی مر بنی ابی بکربن کلاب را. (منتهی الارب ) (از معجم البلدان ) (از ناظم الاطباء).
شعبان . [ ش َ ] (اِخ ) دهی از دهستان کسبایر بخش حومه ٔ شهرستان بجنورد.سکنه ٔ آن 287 تن . آب آن از چشمه و محصول آنجا غلات وبن شن و میوه است...
شعبان . [ ش َ ] (اِخ ) دهی از دهستان خدابنده ٔ بخش قیدار شهرستان زنجان . سکنه ٔ آن 307 تن و آب آن از چشمه سار و محصول آنجا غلات و بن شن است...
شعبان . [ ش َ ] (اِخ ) ابن اسحاق اسراییلی ، معروف به ابن حافی متطبب . او راست : رساله ای در دخان (تنباکو) و آن را از اسپانیایی (تألیف موروس )...
شعبان . [ ش َ ] (اِخ ) ابن حسین قسطمونی . او راست : رساله ای فی معدل النهار و العمل بآلته . (یادداشت مؤلف ).
شعبان . [ ش َ ] (اِخ ) ابن محمدبن داود الاَّثاری قرشی عثمانی موصلی یا مصری ، مکنی به ابوسعیدو ملقب به زین الدین متوفای سال 828 هَ . ق . او...
شعبان . [ ش َ ] (اِخ ) ناصرالدین اشرف بن حسین بن ناصربن فلاون . یکی از پادشاهان ممالیک بحری (جلوس 778 - 764 هَ . ق .) وی در مقابل حملات عم...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
« قبلی صفحه ۱ از ۲ ۲ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.