اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

شعر

نویسه گردانی: ŠʽR
شعر. [ ش ُ ] (ع مص ) شَعْر. (ناظم الاطباء). شعر نیکو گفتن . (از اقرب الموارد). رجوع به شَعْر شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۶۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۶ ثانیه
غرج شار.[ غ َ ج ِ ] (اِخ ) غرج الشار. رجوع به غرج الشار شود.
شار ابونصر. [ اَ ن َ ] (اِخ ) ابن محمد از پادشاهان غرشستان که در عهد سلطان محمود غزنوی ولایت آن ناحیت داشت تا پسرش محمد بحد مردی رسید و بر ...
« قبلی ۱ ۲ ۳ ۴ ۵ ۶ صفحه ۷ از ۷ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.