اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

شعر خواندن

نویسه گردانی: ŠʽR ḴWANDN
شعر خواندن . [ ش ِ خوا / خا دَ ] (مص مرکب ) انشاد شعر. قرائت شعر. (یادداشت مؤلف ). انشاد. (منتهی الارب ) (دهار) (مصادر اللغة زوزنی ). استنشاد. (تاج المصادر بیهقی ) : شعرا پیش آمدند و شعر خواندند. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 276). شاعران شعر خواندند که عید فطر شعر نشنوده بودند. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 576).
ای آنکه جز از شعر و غزل هیچ نخوانی
هرگز نکنی سیر دل تنبل و ترفند.

کسائی .


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.