شعة
نویسه گردانی:
Šʽ
شعة. [ ش َ ع َ ] (ع مص ) درآمیختن چیزی را. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).
واژه های همانند
۷۰۹ مورد، زمان جستجو: ۰.۳۷ ثانیه
گدوک شاه . [ گ َ ک ِ ] (اِخ ) موضعی به مازندران قرب سوادکوه . (سفرنامه ٔ مازندران و استرآباد رابینو بخش انگلیسی ص 42).
گوپت شاه . [ پ َ ] (اِخ ) عنوان اغریرث پسر پشنگ برادر افراسیاب و پسرش (پسر اغریرث ) میباشد. رجوع به یسنا ج 1 تألیف پورداود ص 48، و گوپت در ...
گوهر شاه . [ گ َ / گُو هََ ] (اِ مرکب ) شاهزاده . || شاه ذات . (مؤید الفضلا). کسی که ذاتاً شاه بود، در صفت و بلندی و بزرگواری .
مسجد شاه . [ م َ ج ِ دِ ] (اِخ ) یا مسجد عباسی ، از مساجد عهد شاه عباس اول صفوی در اصفهان . رجوع به اصفهان و رجوع به جغرافیای سیاسی کیهان ...
مسجد شاه . [ م َ ج ِ دِ ] (اِخ ) رجوع به طهران و قزوین در ردیفهای خود و جغرافیای سیاسی کیهان شود.
غیاث شاه . (اِخ ) ابن محمودشاه خلجی ، یا غیاث الدین بن محمود. پنجمین از ملوک سلاله ٔ خلجی مالوه بود که در کجرات هندوستان حکومت میکردند. به ...
شیخ شاه . [ ش َ ] (اِخ ) لقب ابراهیم شروانی دربندی . رجوع به ابراهیم دربندی شود.
طغان شاه . [ طُ ] (اِخ ) نام پادشاه عظیم القدر از اولاد افراسیاب . (غیاث اللغات ) (آنندراج ) : شه طغان عقل را نائب منم نِعْم َ الوکیل نوعروس ...
طغان شاه . [ طُ ] (اِخ ) پدر پهلوان اسد نامی است که در عصر پنجمین پادشاه از آل مظفر، شاه شجاع ، به دست وی به حکومت کرمان برقرار گردید، تق...
طغان شاه . [ طُ ] (اِخ ) ابن الب ارسلان ۞ محمدبن جغری بیک بن میکائیل . لقب وی شمس الدوله و کنیتش ابوالفوارس است . به روزگار الب ارسلان حکو...