اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

شغاد

نویسه گردانی: ŠḠAD
شغاد.[ ش َ / ش ُ ] (اِخ ) نام برادر رستم . (ناظم الاطباء). نام برادر رستم زال بود که رستم را با رخش در چاه انداخت و خود هم به یک تبر رستم کشته شد. (برهان ) (از غیاث اللغات ) (از انجمن آرا) (آنندراج ) :
بجز کام و آرام و خوبی مباد
ورا نام کردش سپهبد شغاد.

فردوسی .


نه رستم که پایان روزی بخورد
شغاد از نهادش برآورد گرد.

سعدی .


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۶ ثانیه
شغاد. [ ش ِ ] (ص ) مباح و حلال وهر چیز که در مذهب و دین روا بود. (ناظم الاطباء).
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.