شغل
نویسه گردانی:
ŠḠL
شغل . [ ش َ / ش ُ ] (ع مص ) در کار داشتن کسی را. (از اقرب الموارد) (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). مشغول کردن . (دهار) (تاج المصادر بیهقی ). || به کار واداشته شدن ، شُغِل َ به (مجهولاً). (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). مشغول شدن . (المصادر زوزنی ). مشغول کردن و به سرگرمی واداشتن ، شغل عنه . (از اقرب الموارد).
- امثال :
شغلتنا را شدرستنا کردن ؛ در قرآن کریم آیه ای هست «شغلتنا اموالنا و أهلونا...» (11/48)، یک تن عامی چون به این کلمه رسید «شغلتنا» را تراشیده و بجای آن «شدرستنا» نوشت تا «غلط» در قرآن نباشد، و این را در موردی گویند که کسی صحیحی را به قصد تصحیح غلط کند. (یادداشت مؤلف ).
واژه های همانند
۱۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۵ ثانیه
شقل . [ ش َ ] (ع مص ) آرمیدن با زن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). || وزن کردن دینار و سنجیدن آن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از...