شفرة
نویسه گردانی:
ŠFR
شفرة. [ ش َ رَ ] (ع اِ) کارد بزرگ . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (دهار) (آنندراج ) (مهذب الاسماء). کارد بزرگ پهن . (از اقرب الموارد). || نشکرده ٔ کفش گران . (از منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). رجوع به نشکرده شود. || هر ابزار آهنی پهن و تیز. ج ، شِفار، شَفَرات . (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ) (از آنندراج ) (از اقرب الموارد). || کرانه ٔ پیکان و تیزی آن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). کرانه ٔ پیکان . (ازاقرب الموارد). || تیزی شمشیر. (از منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ) (از اقرب الموارد). تیزی شمشیر. (یادداشت مؤلف ) (دهار). تیزی کارد و شمشیر و جز آن . (مهذب الاسماء). || (ص ) خادم ،مثل : اصغر القوم شفرتهم ؛ ای خادمهم . || کس : ما بالدار شفرة؛ نیست در خانه کسی . (از منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). و رجوع به شفر شود. || کوچکتر، حدیث : کان انس بن مالک شفرة اصحابه ؛ ای اصغرهم . (از ناظم الاطباء).
واژه های همانند
۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۸ ثانیه
شفرة. [ ش َ / ش ُ رَ ] (ع ص ) کافی . (ناظم الاطباء). در متون دیگر دیده نشد.
شفرة. [ ش َ ف ِ رَ ] (ع ص ) زنی که او را شهوت در کرانه ٔ شرم بود و زود انزال کند. و یا زنی که به اندک جماع قناعت نماید و زود از شهوت بیفت...
شفره . [ ش ُ رَ / رِ ] (اِ) پلک چشم که مژگان بر وی روید. (غیاث اللغات ) (از ناظم الاطباء).
شفره . [ ش ُ / ش َ رَ / رِ ] (ع اِ) نشکرده و ابزاری آهنین مر کفشگران را که چرم را بدان تراشند. (ناظم الاطباء) (از غیاث اللغات ). نشگرده . نش...