شفشف
نویسه گردانی:
ŠFŠF
شفشف . [ ش َ ش َ ] (اِ) شاخه ٔ کجواج درخت . (ناظم الاطباء) (از برهان ) (از آنندراج ). || ریشه ٔ درخت . (ناظم الاطباء). بیخ درخت را نیز گویند. (برهان ) (آنندراج ).
واژه های همانند
۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۳ ثانیه
با فتحه روی ش در عامه مشهدی یعنی مس مس کردن یا تعلل کردن. مثال: این قدر بیخودی شف شف نکن، دیر شد!
شاید از همان ضرب المثل با شف شف کردن شفتالو درست ...