شقرة
نویسه گردانی:
ŠQR
شقرة. [ ش َ ق ِ رَ ] (ع اِ) زنجفر. سنجرف . (نشوءاللغة ص 94) (مخزن الادویه ). شنجرف . (ناظم الاطباء)(از اقرب الموارد). شنگرف . (منتهی الارب ) (مهذب الاسماء). زنجفر. ج ، شَقِرات . (اقرب الموارد). || واحد شقر، یعنی یک لاله و یک شقایق . (آنندراج ) (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || گیاهی است سرخ رنگ . (منتهی الارب ). و رجوع به مترادفات کلمه شود.
واژه های همانند
۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۱ ثانیه
شقرة.[ ش ُ رَ ] (ع مص ) مصدر بمعنی شَقَر. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). رجوع به شقر شود.
شقرة. [ ش ُ رَ ] (ع اِ) سرخی سپیدی آمیخته .(منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). رنگی است . زردی مایل به اندک سرخی باشد، و در بح...
شقرة. [ ش ُ ق ُ رَ ] (اِخ ) لنگرگاهی است به دریای یمن میان احور و ابین . (منتهی الارب ) (آنندراج ).
باب شقره . [ ب ُ ش َ رَ ] (اِخ ) بیزغره . از دروازه های قدیم طلیطله است . رجوع به باب بیزغره و باب شاقره شود. (الحلل السندسیه ج 1 صص 436 ...