شقوء
نویسه گردانی:
ŠQWʼ
شقوء. [ ش ُ ] (ع مص ) دندان شتر برآمدن . (تاج المصادر بیهقی ). شقا. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).برآمدن دندان پیشین . (آنندراج ) (از اقرب الموارد). || غلبه کردن کسی را. (تاج المصادر بیهقی ). و رجوع به شقا شود. || شانه کردن موی سرکسی را. (آنندراج ) (از اقرب الموارد). || زدن فرق سر کسی را. (آنندراج ) (از اقرب الموارد).
واژه های همانند
۵ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۸ ثانیه
شقو. [ ش َ ] (اِخ ) دهی از دهستان ایسین بخش مرکزی شهرستان بندرعباس . سکنه آن 598 تن . آب آن از چاه است . محصول عمده ٔ آن غلات و لبنیات ...
شغو. [ ش َغ ْوْ / ش ُ غ ُوو ] ۞ (ع مص ) شغا. (ناظم الاطباء). ناهموار برآمدن دندانها. (منتهی الارب ) (آنندراج ). و رجوع به شغا شود.
شغو. [ ش ُغ ْوْ] (ع ص ، اِ) ج ِ اَشْغی ̍، به معنی مرد ناهموار و درازدندان . (آنندراج ). ج ِ اَشْغی ̍ و شَغْواء. (اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). و ...
شغ و رغ . [ ش َغ ْ غ ُ رَ ] (ص مرکب ، از اتباع ) راست و مستقیم ایستاده . (یادداشت مؤلف ). صورتی از شق و رق . و رجوع به شق و رق شود.
شق و رق . [ش َ ق ُ رَ / ش َق ْ ق ُ رَق ق ] (ص مرکب ، از اتباع ) کسی که راست و مستقیم راه رود. (فرهنگ فارسی معین ). که با قامت کشیده به ر...