شکران
نویسه گردانی:
ŠKRʼN
شکران . [ش ُ ] (ع اِمص ) سپاسداری . مقابل کفران . (منتهی الارب )(آنندراج ). شکر. سپاس . سپاسگزاری . (یادداشت مؤلف ).تشکر. (ناظم الاطباء). خلاف کفران . (اقرب الموارد).
- شکران نعمت ؛ سپاسداری نعمت . (ناظم الاطباء).
واژه های همانند
۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۶ ثانیه
شکران . [ ش َ ] (ع ص ) صفت است از شَکِر، و مؤنث آن شَکری ̍ است . (از اقرب الموارد): ضرع شکران ؛ پستان پر از شیر. (ناظم الاطباء).
شکران . [ ش ُ ] (ع مص ) شکر. شُکور. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). سپاسداری کردن . (دهار) (تاج المصادر بیهقی ). و رجوع به شکر شو...