اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

شکم گرفته

نویسه گردانی: ŠKM GRFTH
شکم گرفته . [ ش ِ ک َ گ ِ رِ ت َ / ت ِ ] (ن مف مرکب ) رنجور از یبوست و مبتلا به یبوست طبع. (ناظم الاطباء). محصور : تغلب گفت اصل او (یعنی تفسیر) من فسرت الفرس اذا رکضتها محصورة لینطلق حصرها: اصل او آن باشد که اسب شکم گرفته بتازی تا بستگیش گشاده شود. (تفسیر ابوالفتوح رازی ).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.