اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

شلاء

نویسه گردانی: ŠLAʼ
شلاء.[ ش َل ْ لا ] (ع ص ) مؤنث اشل ؛ گویند: امراءة شلاء؛ زن تباه دست . (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). زن تباه دست . (منتهی الارب ) (از آنندراج ). دست خشک . (دهار). تأنیت اشل ، زن که دست وی شل باشد. (یادداشت مؤلف ).
- عین شلاء ؛ چشمی که بینایی آن رفته باشد. (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب ).
- ید شلاء ؛ دست تباه و خشک . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۹ ثانیه
شلا. [ ش َ ] (ع اِ) اندام با گوشت . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || تن از هر چیزی . (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ). تن هر چیز. (از اقرب ال...
نام یکی از مناطق عشایری شهرستان اندیکا نام یکی از الهه های ایران باستان
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.