اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

شمع فروختن

نویسه گردانی: ŠMʽ FRWḴTN
شمع فروختن . [ ش َف ُ ت َ ] (مص مرکب ) کار فروش شمع. شمعفروشی . || مخفف شمع افروختن . شمع روشن کردن :
بفرمود تا شمع بفروختند
به هر سوی ایوان همی سوختند

فردوسی .


به طیبت کردن ار شمعی فروزی
ازآن طیبت چو شمعی هم بسوزی .

عطار.


رجوع به شمع برافروختن شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.