اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

شمم

نویسه گردانی: ŠMM
شمم . [ ش َ م َ ] (ع اِ) بلندی کوه . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || بلندی نای بینی . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد). || خوبی و راستی بالای بینی . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ) (از اقرب الموارد). || درازی بینی . || باریکی سر بینی . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). || فروهشتگی سر بینی . || نزدیکی . || دوری و از اضداد است . || (ص ) دور. وقتی خانه ٔ کسی نزدیک یا دور باشد گویند: داره شمم . (از اقرب الموارد) (منتهی الارب ) (از آنندراج ) (از ناظم الاطباء). || نزدیک .(از منتهی الارب ) (از آنندراج ) (از اقرب الموارد).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۵ ثانیه
شمم . [ ش َ م َ / ش ُ م َ ] (اِ) کفش روستایی . (ناظم الاطباء). پای افزاری است که آنرا به آذربایجان بسیار دارند و آن یکتا چرم بود و رشته دراز...
شمم . [ش ُ م َ ] (اِ) فرار. گریز. هزیمت . || میل و رغبت به فرار. (ناظم الاطباء). || دوری ونفرت . (فرهنگ اوبهی ). دوری و بعد. (ناظم الاطباء...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.