اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

شنبلیله

نویسه گردانی: ŠNBLYLH
شنبلیله . [ شَم ْ ب َ لی ل َ / ل ِ ] (اِ) ۞ شملیز. شملید. شنبلید. شنبلیت . بمعنی شنبلید است و آن رستنیی باشد که به عربی حلبه و به هندی میتهی و به یونانی فریقه خوانند. (برهان ). شملیز. به تازی حلبه . (از جهانگیری ). سبزیی است خوشبو، تند، خوراکی ، از سبزی ها که در طعام پزند. رجوع به شنبلیت و شنبلید شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۱ ثانیه
شنبلیله* 50‌ . در مورد شنبلیله Trigonella foenum-graecum)، در فرانسوی (fenugrec، در چینی، hu-lu-pa (در ژاپنی، koroha) ، استوارت1 تنها می‌گوید تخم ...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
ناشناس
۱۳۹۸/۰۶/۱۲
0
0

سلام و سپاس بی پایان تا همین جای کار. سعی کنید متن بصورت هایپر تکست شود و بتوان با کلیک روی هر واژه معنای آن را دید. آیا عمر ما کفاف می دهد روزی را ببینیم که کلیه متون فارسی از کتیبه و نسخه خطی گرفتهل آن در گذر زمان را (چیزی مثل فرهنگ آگسفورد) نشان داد؟ برای همین مقدار تلاش هم دعا گو و شاکریم ولی نجات و سرفرازی ایران خیلی بیش از این فداکاری و مجاهدت می خواهد. برقرار باشید.


برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.