اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

شوره بوم

نویسه گردانی: ŠWRH BWM
شوره بوم . [ رَ / رِ ] (اِ مرکب ) زمین شوره زار. زمین بی حاصل . (ناظم الاطباء). شوربوم . (فرهنگ فارسی معین ) :
دریغ است با سفله گفتن علوم ۞
که ضایع شود تخم در شوره بوم .

سعدی .


- تخم در شوره بوم کاشتن ؛ کنایه از کار بیهوده و بی حاصل کردن :
نیکویی با بدان و بی ادبان
تخم در شوره بوم کاشتن است .

سعدی .


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.