اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

شوریده احوال

نویسه گردانی: ŠWRYDH ʼḤWʼL
شوریده احوال . [ دَ / دِ اَح ْ ] (ص مرکب ) آشفته . پریشان احوال . عاشق پیشه :
ندارد با تو بازاری مگر شوریده احوالی
که مهرش در میان جان و مهرش بر دهان باشد.

سعدی .


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.