اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

شوم تن

نویسه گردانی: ŠWM TN
شوم تن . [ ت َ ] (ص مرکب )بدیمن و منحوس و مکروه . (ناظم الاطباء) :
که در کار این کودک شوم تن
هشیوار با من یکی رای زن .

فردوسی .


تهمتن بدو گفت کای شوم تن
چه پرسی تو نامم در این انجمن .

فردوسی .


بدشگون .(از ناظم الاطباء).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.