 
        
            شهاب 
        
     
    
								
        نویسه گردانی:
        ŠHAB 
    
							
    
								
        شهاب . [ ش ِ ] (اِخ ) رجوع  به  احمدبن  محمد حَصْکَفی  شود.
    
							
    
    
    
        
            واژه های همانند
        
        
            
    ۲۳۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۵ ثانیه
								
    
    
									
            
										
                
                
                    
											
                        شهاب الدین . [ ش ِ بُدْ دی  ] (اِخ ) رجوع  به  ابوشامة شود.
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        شهاب الدین . [ ش ِ بُدْ دی  ] (اِخ ) نام  ابومحمودبن احمدبن  محمد مقدسی  است . رجوع  به  ابومحمود... شود.
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        شهاب الدین . [ ش ِ بُدْ دی  ] (اِخ ) نام  ابوالمظفر سام بن  حسین  چهارمین  از پادشاهان  غور که  در خراسان  حکومت  می کرد و تا حدود سال  602 هَ . ق . د...
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        شهاب الدین . [ ش ِ بُدْ دی  ] (اِخ ) لقب  احمد مشهور به  مؤید پانزدهمین  از ممالیک  برجی مصر و شام  (865 هَ . ق .). (از فرهنگ  فارسی  معین ).
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        شهاب الدین . [ ش ِ بُدْ دی  ] (اِخ )رجوع  به  احمدبن  ابی بکربن  حموی  معروف  به  رسام  شود.
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        شهاب الدین . [ ش ِ بُدْ دی  ] (اِخ ) رجوع  به  احمدبن  ابی بکربن  زید شود.
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        شهاب الدین . [ ش ِ بُدْ دی  ] (اِخ ) رجوع  به  احمدبن  احمدبن  حمزة الرملی  شود.
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        شهاب الدین . [ ش ِبُدْ دی  ] (اِخ ) رجوع  به  احمدبن  احمدبن  سلامه  شود.
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        شهاب الدین . [ ش ِ بُدْ دی  ] (اِخ ) رجوع  به  احمدبن  عبداللطیف  شرجی  زبیدی  شود.
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        شهاب الدین . [ ش ِ بُدْ دی  ] (اِخ ) رجوع  به  احمدبن  ادریس  صنهاجی  قزافی  مالکی  شود.